این نوشته به معرفی معمار بزرگی میپردازد که در ۲۳ سالکی آرامگاه ابنسینا را طراحی و اجرا کرد. چشمهایتان را ببندید و خاطرات سفرهایتان را مرور کنید. آرامگاه فردوسی در طوس، آرامگاه خیام در نیشابور، آرامگاه نادرشاه در مشهد، آرامگاه کمال الملک در نیشابور ،… تمام این بنای یادبود، بخشی از سازههای معماری هنرمندانهیست که هوشنگ سیحون برای ایران به یادگار گذاشته است. پر بیراه نیست که از او به «معمار بناهای مانگار» یاد میکنند.
قرن چهاردهم خورشیدی، فرصتی برای ظهور نسلی از معماران است که نام بزرگ ایران در آثار و هنرشان می درخشد؛ هوشنگ سیحون متعلق به این دوره و شیفتهی نیاکان هنرمندش است. سیحون یک نگاه مدرن را در معماری ایران بنیان گذاشت، ضمن اینکه ایده معماری گذشته را میشود در فرم بناهای او مشاهده کرد؛ او از رواجدهندگان معماری نوگرای ایران است. اولین نشانه های این نگاه مدرن را در معماری بنای یادبود ابنسینا که برداشتی خردمندانه از گنبد قابوس است، بهوضوح میتوان مشاهده کرد.
او مبدع سبکی در ساخت بناهای بزرگان است که به جای تمرکز بر ساختمان معماری، به زندگی و زمانه ایی که آن بزرگ زیسته است، تمرکز دارد.
این نمود بیرونی معماری ایرانی در آثار هوشنگ سیحون ، ریشه در تفکر و نوع نگاه او به معماری دارد. او با آنکه معتقد است از بسیاری از تکنیکهای معماری غربی استفاده میکند اما متوجه آن است که این اثر معماری در کجا خلق میشود. هوشنگ سیحون دراینباره می گوید:
« این گرایش به غرب که در فرصت زمانی کم و با سرعت پدیدار شد، مجالی به معمارهای ایرانی نمیداد که فکر و معماری مدرن ایران را با استفاده از تکنیک غرب اجرا کنند. درست است که تکنولوژی، غربی است ولی در این وسط ما چه کاره هستیم؟ ما از این آب و هوا و سنن چگونه میتوانیم به نفع کشور خودمان استفاده کنیم و سبک ملی ایرانی داشته باشیم؟»
قرن چهاردهم خورشیدی، فرصتی برای ظهور نسلی از معماران است که نام بزرگ ایران در آثار و هنرشان می درخشد؛ هوشنگ سیحون متعلق به این دوره و شیفتهی نیاکان هنرمندش است. سیحون یک نگاه مدرن را در معماری ایران بنیان گذاشت، ضمن اینکه ایده معماری گذشته را میشود در فرم بناهای او مشاهده کرد؛ او از رواجدهندگان معماری نوگرای ایران است. اولین نشانه های این نگاه مدرن را در معماری بنای یادبود ابنسینا که برداشتی خردمندانه از گنبد قابوس است، بهوضوح میتوان مشاهده کرد.
او مبدع سبکی در ساخت بناهای بزرگان است که به جای تمرکز بر ساختمان معماری، به زندگی و زمانه ایی که آن بزرگ زیسته است، تمرکز دارد.
این نمود بیرونی معماری ایرانی در آثار هوشنگ سیحون ، ریشه در تفکر و نوع نگاه او به معماری دارد. او با آنکه معتقد است از بسیاری از تکنیکهای معماری غربی استفاده میکند اما متوجه آن است که این اثر معماری در کجا خلق میشود. هوشنگ سیحون دراینباره می گوید:
« این گرایش به غرب که در فرصت زمانی کم و با سرعت پدیدار شد، مجالی به معمارهای ایرانی نمیداد که فکر و معماری مدرن ایران را با استفاده از تکنیک غرب اجرا کنند. درست است که تکنولوژی، غربی است ولی در این وسط ما چه کاره هستیم؟ ما از این آب و هوا و سنن چگونه میتوانیم به نفع کشور خودمان استفاده کنیم و سبک ملی ایرانی داشته باشیم؟»
شاید بتوان گفت که شاخصترین جلوهی کار سیحون، آموزش جمعی از برجستهترین معماران معاصر ایران است که این مهم به خاطر حضور مستمر ۱۹ سالهی او در دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شکل گرفته است. او در این باره می گوید:
« در زمانی که من مسوولیت دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران را بر عهده داشتم، برنامه خاصی برای دانشجویان ترتیب داده بودیم. دانشجویان معماری باید به دیدن و مطالعه بناهای تاریخی ایران میرفتند، از آنها نقشهبرداری میکردند و تحویل دانشکده میدادند. ما برای این کار، ارزش خاصی قایل بودیم. به دلیل اینکه خودم نیز در این قسمت فعالیت میکردم. ما سعی میکردیم بناهایی را که ثبت تاریخی شدهاند ولی نقشه و عکس نداشتند، برای این منظور تعیین کنیم تا کمبودها مرتفع شود. »
او در مصاحبه هایش به هنر معماری اینگونه مینگرد: « معماری همچون یک موسیقی است که با مواد و مصالح ساخته می شود. این ضرب و ریتم را در همه اجراء کوچک و بزرگ می توان مشاهده کرد معماری پدیدهای است که از دل جامعه میجوشد، بالا میآید و نمیشود آن را تکلیف کرد؛ معماری باید خودجوش باشد و از بطن جامعه بیرون بیاید و غیر از این نمیتواند باشد.»
سیحون معماری دورهی خود را آسیب شناسی میکند و در این باره میگوید:
معماری امروز فاقد معنویات است و قلب و احساس بیننده را ارضاء نمیکند، این هم بدلیل کاستن بودجههای ضروری برای ساختمانسازی است که با زدن از سر و ته آن میخواهند هرچه ارزانتر تمام شود. برای یک اثر زیبا باید پولش هم خرج شود. باید امیدوار باشیم که با محو یک قطب جهانی و در نتیجه پایان مسابقه تسلیحاتی و کاهش بحرانهای منطقهای، دولتها مخارج کمتری را به امور جنگی و نظامی اختصاص بدهند و پول مردم را خرج راحتی و لذت و ارضاء روح و آسودگی بشر بنمایند. تنها از این طریق است که معماری هم برای دستیابی به رسالت معنوی و هنری خود نصیب خواهد برد و خواهد توانست مردم و بینندگان خود را سرشار از نشاط و شادابی و روحیه انسانی بنماید.
هوشنگ سیحون که بعد از سال ۱۳۵۸ به ناچار ایران را ترک کرده و تا پایان عمر در کانادا زندگی کرد، وقتی یکی از مصاحبهکنندگان از او پرسید چه زمانی به ایران باز خواهد گشت، گفت: «بعد از انقلاب همه آثار هنریام، یادگارهای شخصیام و عکسهای خانوادگیام از بین رفت، خانه و دفتر کارم مصادره و فروخته شد. من با ساختن این همه بنا در تهران، سرپناهی برای خودم ندارم.»
هوشنگ سیحون سال ۱۳۹۳در ۹۳ سالگی این جهان را وداع کرد اما آنچه مسلم است سیحون از طریق تاثیر فرهنگی خود، در وجود اکثر ما معماران ایران به حیات خود ادامه خواهد داد.
گروه مهندسی زیما به پشتوانهی چنین بزرگانی در معماری معاصر ایران، خود را متعهد و ملزم به رعایت اصولی میداند که شاخصهی معماری معاصر ایران و شایستهی مردم این سرزمین است.
منابع این یادداشت:
مستند خط در خیال، ساخته امین ضرغام
هوشنگ سیحون در گفتوگو با روزنامه ابتکار: اعراب میخواهند هنر و معماری ایران را به نام خود کنند / علی فراستی
هوشنگ سیحون در گفتوگو با روزنامه شرق: معماری زبان گویای یک جامعه است / علی فراستی
یادداشتهای یادبود شاگردان هوشنگ سیحون پس از درگذشت استاد
« در زمانی که من مسوولیت دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران را بر عهده داشتم، برنامه خاصی برای دانشجویان ترتیب داده بودیم. دانشجویان معماری باید به دیدن و مطالعه بناهای تاریخی ایران میرفتند، از آنها نقشهبرداری میکردند و تحویل دانشکده میدادند. ما برای این کار، ارزش خاصی قایل بودیم. به دلیل اینکه خودم نیز در این قسمت فعالیت میکردم. ما سعی میکردیم بناهایی را که ثبت تاریخی شدهاند ولی نقشه و عکس نداشتند، برای این منظور تعیین کنیم تا کمبودها مرتفع شود. »
او در مصاحبه هایش به هنر معماری اینگونه مینگرد: « معماری همچون یک موسیقی است که با مواد و مصالح ساخته می شود. این ضرب و ریتم را در همه اجراء کوچک و بزرگ می توان مشاهده کرد معماری پدیدهای است که از دل جامعه میجوشد، بالا میآید و نمیشود آن را تکلیف کرد؛ معماری باید خودجوش باشد و از بطن جامعه بیرون بیاید و غیر از این نمیتواند باشد.»
سیحون معماری دورهی خود را آسیب شناسی میکند و در این باره میگوید:
معماری امروز فاقد معنویات است و قلب و احساس بیننده را ارضاء نمیکند، این هم بدلیل کاستن بودجههای ضروری برای ساختمانسازی است که با زدن از سر و ته آن میخواهند هرچه ارزانتر تمام شود. برای یک اثر زیبا باید پولش هم خرج شود. باید امیدوار باشیم که با محو یک قطب جهانی و در نتیجه پایان مسابقه تسلیحاتی و کاهش بحرانهای منطقهای، دولتها مخارج کمتری را به امور جنگی و نظامی اختصاص بدهند و پول مردم را خرج راحتی و لذت و ارضاء روح و آسودگی بشر بنمایند. تنها از این طریق است که معماری هم برای دستیابی به رسالت معنوی و هنری خود نصیب خواهد برد و خواهد توانست مردم و بینندگان خود را سرشار از نشاط و شادابی و روحیه انسانی بنماید.
هوشنگ سیحون که بعد از سال ۱۳۵۸ به ناچار ایران را ترک کرده و تا پایان عمر در کانادا زندگی کرد، وقتی یکی از مصاحبهکنندگان از او پرسید چه زمانی به ایران باز خواهد گشت، گفت: «بعد از انقلاب همه آثار هنریام، یادگارهای شخصیام و عکسهای خانوادگیام از بین رفت، خانه و دفتر کارم مصادره و فروخته شد. من با ساختن این همه بنا در تهران، سرپناهی برای خودم ندارم.»
هوشنگ سیحون سال ۱۳۹۳در ۹۳ سالگی این جهان را وداع کرد اما آنچه مسلم است سیحون از طریق تاثیر فرهنگی خود، در وجود اکثر ما معماران ایران به حیات خود ادامه خواهد داد.
گروه مهندسی زیما به پشتوانهی چنین بزرگانی در معماری معاصر ایران، خود را متعهد و ملزم به رعایت اصولی میداند که شاخصهی معماری معاصر ایران و شایستهی مردم این سرزمین است.
منابع این یادداشت:
مستند خط در خیال، ساخته امین ضرغام
هوشنگ سیحون در گفتوگو با روزنامه ابتکار: اعراب میخواهند هنر و معماری ایران را به نام خود کنند / علی فراستی
هوشنگ سیحون در گفتوگو با روزنامه شرق: معماری زبان گویای یک جامعه است / علی فراستی
یادداشتهای یادبود شاگردان هوشنگ سیحون پس از درگذشت استاد