شهرها همیشه ساخته میشوند برای زندگی، رشد، رفتوآمد، تعامل و آرامش. اما در دل تاریخ، همیشه این آرامش در خطر بوده است. جنگ، درگیریهای نظامی و تهدیدهای امنیتی بارها چهرهی شهرها را دگرگون کردهاند. با وجود آنکه معماری معمولاً در خدمت زیبایی، عملکرد و فرهنگ است، اما در دوران مدرن، بیش از پیش لازم است طراحی شهری آمادگی برای لحظههای بحران و تهدید را هم داشته باشد. شاید طراحی هیچگاه نتواند جلوی وقوع جنگ را بگیرد، اما میتواند آن را تاب بیاورد.
اگر نگاهی به تجربهی جنگهای گذشته بیندازیم، خواهیم دید که بسیاری از شهرها با آنکه در زمان صلح توسعه یافته بودند، در لحظهی حمله یا تهاجم بهشدت آسیبپذیر بودند. بمباران هوایی در جنگ جهانی دوم، شهرهایی مانند لندن، درسدن، ورشو و بسیاری دیگر را ویران کرد. در ایران نیز شهرهایی مثل خرمشهر و آبادان در جنگ ایران و عراق نمونههای روشنی از تخریب شدید شهری هستند. اما نکته مهمتر این است که از دل این فاجعهها، تجربههایی زنده بیرون آمد که امروزه در طراحی بسیاری از شهرهای مدرن به کار گرفته میشوند؛ تجربههایی که اگر پیشتر لحاظ میشدند، شاید بخشی از آن ویرانیها رخ نمیداد.
در طراحی مقاوم شهری، معماری نهفقط به ظاهر، بلکه به درون و زیرساخت شهر میاندیشد. در شهرهایی که احتمال درگیری یا حمله وجود دارد، زیرساختهای حیاتی مانند سیستم برق، آب، مخابرات و حملونقل باید بهگونهای طراحی شوند که با یک آسیب موضعی کاملاً از کار نیفتند. این یعنی استفاده از سیستمهای پشتیبان، مسیرهای جایگزین، و حتی طراحی زیرزمینی برای بخشی از تأسیسات. همچنین مصالح ساختمانی مقاوم در برابر موج انفجار یا آتش، و تقویت سازههای مهم مانند بیمارستانها، مدارس و ساختمانهای دولتی، امری حیاتی است.
نمونههایی از این آمادگی را میتوان در فنلاند دید؛ کشوری که سالها در نزدیکی تهدید همسایگان قرار داشته است. در هلسینکی، پایتخت فنلاند، بخش بزرگی از زیرزمین شهر به پناهگاههایی گسترده اختصاص داده شده که در مواقع عادی بهعنوان پارکینگ، سالن ورزشی یا فضای تفریحی مورد استفادهاند، اما در زمان بحران میتوانند هزاران نفر را پناه دهند. این فضاها دارای تهویه مستقل، ذخایر آب و مواد غذایی، و دسترسی ایمن هستند. چنین معماریای نهتنها برای جنگ، بلکه در بحرانهایی مانند زلزله، حملات تروریستی یا حتی بلایای زیستمحیطی نیز کارآمد است.
در شهرهای دیگر نیز نمونههایی از طراحی چندمنظوره دیده میشود. ساختمانهایی که با داشتن هستهی مقاوم مرکزی (core) میتوانند در برابر انفجارهای محدود دوام بیاورند، یا فضاهایی مانند سالنهای ورزشی و مترو که با حداقل تغییر میتوانند به محل اسکان موقت یا پناهگاه اضطراری تبدیل شوند. همچنین پراکندگی منابع حیاتی مانند آب، دارو و تجهیزات امدادی در نقاط مختلف شهر، بهجای متمرکزسازی آنها در یک محل، از مهمترین درسهایی است که جنگهای مدرن به شهرسازان دادهاند.
موضوع دیگر، طراحی با هدف کاهش دید مستقیم دشمن است. مثلاً در بعضی از شهرها، ساختمانها به شکل نامتقارن یا در زاویههایی طراحی میشوند که از ورود مستقیم موج انفجار یا گلوله جلوگیری کند. همچنین خیابانهایی با عرض و فرم خاص میتوانند مانع از حرکت سریع خودروهای نظامی یا دشوارکنندهی کنترل مناطق توسط نیروهای متخاصم باشند.
معماری شهری نمیتواند جلوی سقوط بمب را بگیرد، اما میتواند آن را کنترلشدهتر کند. میتواند مسیر تخریب را محدود کند، میتواند انسانها را نجات دهد، میتواند حافظ جان، حافظ حافظه، و حافظ امید باشد. ما نیاز داریم از جنگها نه فقط بهعنوان فاجعههایی دور، بلکه بهعنوان استادانی سختگیر یاد بگیریم. طراحی مقاوم و هوشمندانه شهری به معنای جنگطلبی نیست؛ بلکه به معنای احترام به زندگی و تلاش برای حفظ آن است، حتی در تاریکترین روزها.
اینکه شهرها در روزهای آفتابی زیبا باشند کافی نیست؛ باید در روزهای خاکستری هم بایستند، نفس بکشند و مردمشان را در آغوش بگیرند.
در پایان، طرح این موضوع از سوی گروه مهندسی زیما، نه از سر پیشبینی بحران، بلکه از دلِ تجربه و آگاهی ناشی از واقعیتهایی است که همین امروز نیز پیرامون ما در جریاناند. ما در منطقهای زندگی میکنیم که سایهی ناامنی هرگز بهطور کامل کنار نرفته و جنگ اخیر، بار دیگر اهمیت آمادگی زیرساختی را به ما یادآور شد. براین باوریم که تصمیمگیری دربارهی تابآوری شهری، نیازمند سیاستگذاری کلان است، اما پیش از آن باید در محافل تخصصی و آکادمیک بهدرستی بررسی و مطرح شود. گفتوگو دربارهی این مسائل، نه نشانهی بدبینی، بلکه نشان مسئولیتپذیری حرفهایست. گروه مهندسی زیما خود را بخشی از این گفتوگو میداند؛ گفتوگویی که میتواند زمینهساز طراحی هوشمندتر، انسانیتر و مقاومتر برای فردای ایران باشد.



